شهر زیتونی



آنقدر نگذاشتی ببوسمت که بوسیدن را هم ممنوع کردند!

و حالا هم نفس‌هامان به شماره افتاده، مثل عشق سال‌های وبا!

لعنت به تو،

لعنت به من،

لعنت به همه‌ی ما!

بخاطر همه‌ی بوسه‌هایی که از هم دریغ کردیم.
اگر زنده ماندی از طرف من به تمام مردم دنیا بگو:
تا می‌توانید همدیگر را ببوسید!
نسل ما همه مُردند در عصر یخبندان!

عصری که بوسیدن، حکم جام شوکران را داشت و چکاندن ماشه در دهان خویش!
به همه‌ی دنیا بگو ما را نامهربانی‌ها کشت نه جنگ‌های صلیبی و نه طاعون و نه سل و نه کرونا

 

پ.ن:

(آهنگ بغلم کن- توکا)

 

 

گریه کردیم، دو تا شعله ی خاموش شده

گریه کردیم، دو آهنگ فراموش شده

 

پر کشیدیدم بدون پرِ زخمی با هم

عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی با هم

 

مرگ پشت سرمان بود،نمی دانستیم

بوسه ی آخرمان بود، نمی دانستیم …!

 

زندگی حسرت یک شادی معمولی بود

زندگی چرخش تنهایی و بی پولی بود

 

زخم ،سهم تنمان بود ،نمی ترسیدیم

زندگی دشمنمان بود ،نمی ترسیدیم

 

شعر من مزه ی خاکستر و الکل می داد

شعر، من را وسط زندگی ات هل می داد

 

شعر من بین تن زخمی مان پل می شد

بیت اول گره روسری ات شل می شد

 

بیت تا بیت فقط فاصله کم می کردی

شعر می خواندم و محکم بغلم می کردی…

 

پیِ تاراندن غم های جدیدم بودی

نگران من و موهای سپیدم بودی

 

نگران بودی ، یک مصرع غمگین بشوم

زندگی لج کند و پیرتر از این بشوم

 

نگران بودی اندوه تو خاکم بکند

نگران بودی سیگار هلاکم بکند

 

نگران بودی این فرصت ِ کم را بُکُشم

نگران بودی یک روز خودم را بُکُشم

 

آه … بدرود گل یخ زده ی بی کس من

آه بدرود زن کوچک دلواپس من …

 

بغلم کن غمِ در زخم ، شناور شده ام

بغلم کن گل بی طاقت پرپر شده ام

 

بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود

بغلم کن که خدا دورتر از این نشود

 

مرگ را آخر هر قافیه تمرین نکنم

مردم شهر تو را ،بعد تو نفرین نکنم

 

کاش این نعش به تقدیر خودش تن بدهد

کاش این شعر به من جرات مردن بدهد…

حامد ابراهیم پور

پ.ن:

والله که شهر بی تو مرا حبس می‌شود
آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست.
مولانا

 

 


حاج آقا علوی تو سخنرانی اضطرار به حجت الهی، یه جا هست که نقل به مضمون میگفتند:
بعضی وقت ها ما به دنبال حل مشکل هستیم، درمان رو هم میگذارند جلوی ما ولی به خاطرِ جهلِ ما به اون درمان یا به خاطر اینکه اون درمان با اسم های مبهم یا ناآشنایی به ما ارائه شده، حقیقتش رو نمیفهمیم و اون درمان رو پس میزنیم و به دنبال این هستیم که اون درد رو با یه راه حل دیگه ای حل کنیم، مثلا فردی رو حساب کنید که در بستر بیماری هست و داره درد میکشه و همش فریاد میزنه که درد دارم، دور و اطرافیانش بهش میگویند که به یک نفر سپردیم که برود دنبالِ طبیب، اون شخصِ بیمار به خاطر اینکه نمیدونه طبیب چی یا کی هست، میگه من دارم درد میکشم شما میرید دنبالِ طبیب؟؟
ما دو نوع جهل داریم، یه نوع جهلی که بر اثر ندونستن یه چیز نمیفهمیم‌ش (مثل مستضعفین که به گوششون اخبار حق نرسیده) یه نوع دیگه ش اینه که بر اثر تکرار اون مسئله دیگه حقیقت اون موضوع رو درک نمیکنیم به همین خاطر هست که گفته اند ما دو نوع بی نماز داریم
یه سری از افرادی که نماز نمیخونند و یک سری افرادی که به خاطر تکرار زیاد و بدون مفهموم اون مسئله از معنی نماز فاصله گرفتند و صرفا از روی عادت این عمل رو انجام میدند
اون مثال طبیب رو دوباره در نظر بگیریم:
یکی هست که نمیدونه طبیب چی یا کی هست و موقع بیماری بهش میگویند طبیب داره میاد و نمیفهمه که طبیب براش خوبه
یکی هست که انقدر با طبیب های بد و غیر حرفه ای و غیرطبیب برخورد داشته که وقتی بهش میگویند طبیب، بدتر شاکی میشه و حتی به مقابله با اون طبیب و افرادی که طبیب را صدا زدند برمیاد، این فرد حاضر هست درد رو هم تحمل کنه ولی طبیب پیشش نیاد
اون طبیب هم حتی در صورتی که بالای سر اون فرد حاضر بشه در آخر اون فرد بیمار هست که باید از دستورات و داروها پیروی کنه و صرف اینکه طبیب ببینه اونو، اون فرد خوب نمیشه

****
قصدم از گفتن و خلاصه کردن این سلسله سخنرانی حاج آقا علوی این بود که حواسمون باشه و برای هم دعا کنیم و هشیار باشیم تا خدایی نکرده طبیبِ واقعیِ همه‌ی دردهای ما و حالِ حاضرِ جهان رو با نسخه های الکی و توهم‌زا جا به جا نکنند و خودمون هم اشتباه نگیریم که خدایی نکرده اگه طبیبِ اصلی ظهور کردند ما ایشون رو پس نزنیم یا به خاطرِ وجود طبیب‌ها و نسخه‌های دروغین، دلمون با طبیبِ اصلی صاف و یکدست نباشه

اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ

خدایا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور


اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ

خدایا دارا کن هر نداری را


اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ

خدایا سیر کن هر گرسنه ای را


اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ

خدایا بپوشان هر را


اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ

خدایا ادا کن قرض هر قرضداری را


اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ

خدایا بگشا اندوه هر غمزده را


اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ

خدایا به وطن بازگردان هر دور از وطنی را


اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ

خدایا آزاد کن هر اسیری را


 اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ

خدایا اصلاح کن هر فسادی را از کار مسلمین


اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ

 خدایا درمان کن هر بیماری را


اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ

خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائی خود


اَللّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ

خدایا بدی حال ما را بخوبی حال خودت مبدل کن


اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ

 خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بی نیازمان کن از نداری


اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ

که راستی تو بر هر چیز توانائی.


من هر بخش از این دعا رو که میخونم، یادِ یه موضوعی می‌افتم مثلا اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ» و اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ» یادِ امام موسی صدر و حاج احمد متوسلیان و. میافتم، البته قبلا هم گفتم که در مورد این دعا میگویند که زمانِ اجابتِ همه‌ی این خواسته‌ها با هم، فقط در زمانِ ظهور اتفاق میافته

پ.ن:
ببینید از آرشیوِ لپ‌تاپم چی پیدا کردم!!!
یه حدیث و دعای خوب از رهبری در حق جوون ها


آمین


دلہ من کردھ هوسـ شعر و غزل از رخِ یار
 دلہ من کردھ غلط چـون ڪہ ندارد یـاری



هم از سکوت گریزان

هم از صدا بیزار


چنین چرا دلتنگم

چنین چرا بیزار ؟!

فاضل نظری

پ.ن:

عکس رو از اینستاگرام دانشگاه ماساریک کشور جمهوری چک گرفتم.

کپشن زده بودند امتحانات در جریان است و فقط دانشجویان نیستند که در حال مطالعه میخوایند!، واقعا چرا این حرکت رو انجام میدید؟؟»


آخرین جستجو ها